من بچه که بودم یه دونه از این عینک شنا داغونا داشتم حموم که میخواستم برم با خودم میبردم ، بعدش تشت رو آب میکردم با کله میرفتم توش و ساعتها به شاد میزیستم …
.
.
این دخترایی که میگن ما هرگز ازدواج نمی کنیم همون هایی بودن که سر سفره شام قهر می کردن نیم ساعت بعدش تو آشپزخونه شیش برابر می خوردن !