با تو ، بی تو ، همسفر سایه خویش و به سوی بی سوی تو می آیم . (حسین پناهی)
ما بدهکاریم ، به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند ، معذرت می خواهیم چندم مرداد است ؟ و نگفتیم ، چونکه مرداد ، گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است . (حسین پناهی)
هیچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد ، امشب دلی کشیدم ، شبیه نمیه سیب ، که به خاطر لرزش دستانم ، در زیر آواری از رنگ ها ، نا پدید ماند . (حسین پناهی)
بی شک جهان را به عشق کسی آفریده اند ، چون من که آفریده ام از عشق ، جهانی برای تو ! (حسین پناهی)
حرمت نگهدار دلم ، گلم ، که این اشک خون بهای عمر رفته من است . (حسین پناهی)
هی لیلی سیاه ، اینقدر برایم عشوه نیا ، تو کوچه ها ، تو گذر ، تو سرتاسر این شهر ، هر جا بری همراهتم ، سگ و سوتک می دونه ، کشته ی عشوه هاتم . (حسین پناهی)
نفس باد صبا ، عشق از جنس طلا ، دوری و دفع بلا ، یاری از سوی خدا ، همه تقدیم شما .
یاد یاران هر کجا باشد خوش است ، دل بدون یاد یاران ناخوش است .
تا نباشد جدایی ها کس نداند قدر یاران ، کویر خشک می داند بهای قطره ی باران .
نه از خاکم نه از بادم نه در بندم نه آزادم نه آن لیلاترین مجنون نه شیرینم نه فرهادم ، فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دلتنگم ، اگر آبی تر آبم اگر همزاد مهتابم ، بدون تو چه بی رنگم بدون تو چه بی تابم .
منبع : (yekghadami.com)