پیچاق وورسان قانی چیخماز.
«چاقو بزنی خونش در نمیآید.» (کنایه از عصبانیت)
.
.
هامیسی بیر بئزین قیراغیدی.
سروته یه کرباسه
.
.
تاری یازانی بنده پوزا بیلمه ز.
«سرنوشت را نمیشود تغییر داد.»
.
.
تولکویه دئدیلر هانی شاهدون دئدی قویروغوم.
«به روباهه گفتن شاهدت کیه؟ گفت: دمبم.»
.
.
جان وئرهر مال وئرمه ز.
«جانش را بگیر ،ولی مالش را نگیر.»
.
.
جوجه نی پاییزدا سایارلار.
جوجه را آخر پاییز میشمارند.
.
.
چالما قاپیمی ، چالارلار قاپیوی.
درم را نکوب ، در تو را هم میکوبند .( آزارم نده کسی هم تورا آزار خواهد داد)
.
.
آللاهدان اوزولمییه نه اؤلوم یوخدور.
«کسی(بیماری) که امیدش را از خدا قطع نکرده نمیمیرد.»
.
.
آت آلمامیش آخیر چکیر.
«قبل از اینکه اسب را بخرد آخورش را میسازد.»
.
.
آتامین اؤلمه گیندن قورخمیرام، قورخیرام عزرائیل قاپیمی تانییا.
«از مرگ پدرم نمیترسم ،ترسم از این است که عزرائیل در خانهام را بشناسد.»
.
.
آت آلماغا جاهال یوللا،قیز آلماغا قوجانی.
«جوان را برای خرید اسب بفرست و پیر را برای دختر(عروس).»
.
.
آتی آت ایله باغلاسان همرنگ اولماسا هم خوی اولار.
«دو اسب را که یکجا ببندی اگر هم رنگ نشوند هم خوی هم میشوند»
.
.
آدامین آغزیندان سؤز آلیر.
«از دهان آدم حرف میکشد.»
.
.
بو گونون صاباغی دا وار.
«امروز فردایی هم دارد.»
بیر باشی وار مین سئوداسی.
«یک سر دارد و هزار سودا.»
.
.
چوخ گزهن چوخ بیلر.
«جهاندیده بسیار می داند.»
.
.
حاجی لهلین آرتیخ بالاسی.
جوجه اضافی لکلک .( جوجهای که خود لکلک از لانه بیرون پرت میکند)
.
.
دمیر قاپی نین تخته قاپی یا دا ایشی دؤشر.
«در آهنین هم روزی کارش به درب چوبی می افتد.»
.
.
دوشانا دئییر قاچ ، تازی یا دئییر توت.
به خرگوش میگه بدو، به سگ تازی میگه بگیر.
.
.
گولمه قونشووا ، گلر باشیوا
به همسایه نخند ، سر خودت هم میاد.
.
.
لپه نی دئمه دویونو ده، دونه نی دئمه بویونو ده.
لپه را نگو برنجو بگو،دیروزو نگو امروزو بگو(داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است)
.
.
نسیه موقوف حتی سنه ده.
نسیه حتی برای تو ممنوع.
.
.
یئر برک اولاندا ، اوکوز اوکوزدن گوره ر.
وقتی زمین که سفت است، یک گاو فکر میکند تقصیر گاو دیگر است .
.
.
یوقورت توکولسه یئری قالار ، آیران توکولسه نه یی قالار؟
اگر ماست بریزد جایش میماند،اگر دوغ بریزد چه چیزی از آن میماند؟
.
.
یامان گونون عمرو آز اولار.
عمر روز سخت کم است(پایان شب سیاه سپید است)
.
.
آغاج بار گتیردیکجه باش اگر.
«درختی که بارش بیشتر باشد بیشتر خم میشود.»
.
.
آغاجی ایچیندن قورد یئیهر.
«کرم درخت را از درون میخورد.»
.
.
آغریمایان باشا دسمال باغلامازلار.
«به سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند.»
.
.
آغرییان دیشی چکرلر.
«دندانی را که درد میکند باید کشید.»
.
.
آج تویوق یاتار یوخودا داری گوره ر.
مرغ گرسنه در خواب ارزن میبیند.
.
.
آدون ندی رشید بیرین دئ، بیرین ائشید.
«یکی بگو، یکی بشنو»
.
.
آز دانیش ناز دانیش.
«کم گوی و گزیده گوی.»
.
.
آصلانین ائرکک , دیشی سی اولماز.
«شیر نر و ماده ندارد.»
.
.
اوغری پیشیک آغاج گورجک قاچار
«گربه دزده چوب ببینه فرار میکنه»
.
.
اول قارداشلیغوی ثابت ائله سورا ارث و میراث ایسته
اول برادریتو ثابت کن بعد ادعای ارث بکن.
.
.
باغدا اریک واریدی سلام علیک واریدی، باغدان اریک قورتولدو سلام علیک قورتولدو.
تازمانی که سود میرسد دوست است.
.
.
باشیوا داش سالاندا ، اوجا یئردن سال
وقتی میخواهی کاری را شروع کنی از بالا شروع کن
.
.
ایلان هر یئره اگری گدر، اوز یوواسینا دوز گدر.
مار هر کجا که کج بره ، خونه خودش راست میره.
.
.
اوز گوزینده دیرگی گورمور ، اوزگه نین کینده توکو گورور.
تیر را در چشم خود نمیبیند ولی مو را در چشم دیگری میبیند.
.
.
ده لی دلی نی گورنده ، چوماغین گیزله در.
دیوانه که دیوانه ببیند چماقش را قایم میکند.
.
.
دولت دوشانی ارابا ایله توتار
دولت خرگوش را با ارابه میگیرد.
.
.
سوزی آت یره صاحبی گوتوره ر.
«حرف را بینداز زمین صاحبش برداره»
.
.
سن چوره گی آت سویا ، بالیق بیلمسه ، خالق بیلر
تو تکه نان را در آب بریز اگر ماهی نفهمد ، خدا میفهمد.
.
.
ساخلا سامانی ، گلر زامانی
کاه را نگه دار وقت استفاده آن میرسد
.
.
کور آلاهدان نه ایستر ، ایکی گوز بیری اگری بیری دوز.
کور از خدا چی میخواد دوتا چشم یکی کج یک سالم.
.
.
کور توتدوغون براخماز
کور چیزی رو که گرفت رها نمیکنه
.
.
گئجه شهره گئدن چوخ اولار ، قیشدا بوستان اکن.
شب کسی که میگوید به شهر میروم زیاد است ، زمستان کسی که میگوید جالیز خواهم کاشت .
.
.
گئجه اودونا گئدن چوخ اولار.
.
.
اولی دوروپ مرده شیری یویوور.
مرده بلند شده داره مردهشور رو غسل میده.
.
.
بورنو یئللی دیر.
«دماغش باد دارد.»
.
.
بورنوندان توتسان جانی چیخار.
«اگر دماش را بگیری جانش در میآید.»
.
.
دوه یه دئدیلر بوینون ایریدی ، دئدی هارام دوزدور کی بوینوم ایری اولا.
به شتر گفتند که گردنت کج است ، گفت کجایم صاف است ؟
.
.
کئچی جان هاییندا، قصاب پیگ آختاریر.
کئچی نین اجلی گلنده باشین چوبانین چوماغینا سورتر.
.
.
کیم اوز قاتیقینا تورش دئیر.
هیچکس به ماست خودش ترش نمیگه.
.
.
شئر غزل دئیر
چرند میگوید
کور آلاهدان نه ایستر ، ایکی گوز بیری اگری بیری دوز.
کور از خدا چی میخواد دوتا چشم یکی کج یک سالم.
یاخشی دوست یامان گونده بللنر.
دوست خوب در زمان سختی معلوم میشود
(دوست آنست که گیرد دست دوست در پریشانحالی و درماندگی)