آموزش نسخه خوانی در داروخانه دکتر نگین واعظی

پکیج آموزشی اصول نسخه خوانی در داروخانه به همراه صد ها نمونه نسخه آموزشی

و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد ، گاه از دو روزنه ی رخسارم ، گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم ، گاه در باز دمی اندوهناک که با زحمت از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی رسید مگر ، تنهایی ، تنهایی ، تنهایی .
 

تو آسمون قلب من ، رنگی بجز سیاهی نیست ، چون توی شهر قلب تو ، یه جای بی ریایی نیست ، هی میروم به کوه و دشت ، هی می کنیم فغان فغان ، از دست بی وفائیات ، خستگیمو رهایی نیست ، ستاره های آسمون ، دونه به دونه می دونن ، تو ابرای چشمای من ، اندوه بی دریایی نیست ، دزدیدی هی نگاهمو ، اومدی تو کنج دلم ،  حالا از خنجرای تو ، واسه دلم دوایی نیست ، آره ، برو به سوی غیر ، با حرفای دروغیه خیر ، من می دونم از خنجرت ، واسه اونم شفایی نیست ، شاید یه روزی برسه ، دلت بشه به رنگ آه ، بدون ازین دریغ تو ، شب های بی فردایی نیست .


لطفا متن كامل رو در ادامه مطلب ببينيد...

دختر دانش‌آموزی صورتی زشت داشت. دندان‌هایی نامتناسب با گونه‌هایش، موهای کم‌پشت و رنگ چهره‌ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدید آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند. نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه‌وارد ایستاد و از او پرسید: میدونی زشت‌ترین دختر این کلاسی؟ یک دفعه کلاس از خنده ترکید… بعضی ها هم اغراق‌آمیزتر می خندیدند.


متن كامل داستان رو در ادامه مطلب ببينيد....

خود می گذرد ، عشق های می میرند ، رنگها رنگ دگر می گیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا می مانند .
 

تفاوتی نمی کند که دوستم داشته باشی یا نه ، تنها وجودت مرا بس است از هرچه خواستی است چه با من باشی و چه بی من .
 

از طلوع عشق تا غروب سرنوشت و از غوغای زندگی تا سکوت مرگ دوستت دارم .
 

دلبرا در مذهب ما بی وفایی کار نیست ، شمع اگر عاشق نباشد تا سحر بیدار نیست .


بقيه رو در ادامه مطلب ببينيد.....

اگر بسویت این چنین دویده ام ، به عشق عاشقم نه بر وصال تو ، به ظلمت شبان بی فروغ من ، خیال عشق خوشتر از خیال تو . (فروغ فرخزاد)
 

آه ، هرگز ندانستم از عشق ، چیستی تو ، کیستی تو . (فروغ فرخزاد)
 

کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهار دیگر . (فروغ فرخزاد)


دست هایت را چون خاطره ای سوزان در دستان عاشق من بگذار و لبانت را چون حسی گرم از هستی به نوازش لبهای عاشق من بسپار . (فروغ فرخزاد)


بقيه رو در ادامه مطلب ببينيد.....

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گل‌های باغچه، به عادت آب دادن گل‌های باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن خواستنی‌ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق.

 

ادامه متن رو در بقيه مطلب مشاهده كنيد....

هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..


در ادامه مطلب به طور كامل مشاهده كنيد...

صفحه اصلی انجمن سایت فروشگاه اینترنتی خرید کارت شارژ تبلیغات کسب درآمد در خانه
آموزش نسخه پیجی در داروخانه